آره. دختره خودش دلش میخواسته. الانم معلوم نیست کجا با کی خوابیده و میخواد ی تو شکمشو به یه مدیر شریف که اتفاقا برادر شهید هم هست نسبت بده. برادر این مدیر برای این خاک برای ناموس این خاک جنگیده چطور میتونید بهش همچین انگی بزنین؟؟؟؟ خجالت بکشین! دختر مورد قرار نگرفته! دختر خودش دلش میخواست! لابد نخ داده دیگه. در ضمن این اخبار همش جعلی و ساخته ی دشمنان جمهوری اسلامی ایرانه! میخوان ذهن مردم رو از گرونی و تحریم متحرف کنن (:
امروز توی ایران، آبادان. یه دختر که به دنبال حق و شرافت پامال شدش بود و به خونه ی مش رفت تا فریاد بکشه، توسط افراد اون خونه مورد حمله وحشیانه قرار گرفت و در حالی که یکی موهاشو میکشید و یکی بدن ضربه خورده و باردارشو فشار میداد و یه مامور امنیتی پاشو روی سینش گذاشته بود و صورتش خونی بود ازش فیلم برداری میکردن (: باز هم دنبال انسانیت هستین؟؟؟ انسانیت وقتی که نیروی انتظامی اومد و دختر رو دستگیر کرد مرد! انسانیت وقتی مامور بی شرف به بهانه ی دنبال اسلحه
واسه اینه که میگم تو شرایط سخت فرار نکنید. وقتی بپذیری شرایط رو خیلی راحت تر باهاش کنار میای. لااقل واسه من که همیشه اینطور بوده. دو سه روز دست از همه چی کشیدم و فقط به خاطرات و روزهای گذشته فکر کردم. به احساساتم اجازه دادم که اذیت شن و به اشکام اجازه دادم که بریزن. پذیرفتم که من آسیب دیدم و تو شوکم. حالا بعد دو روز حالم خیلی بهتره دیگه گریه نمیکنم و یاد خاطراتی که گذشت و میتونست بگذره میوفتم لبخند میزنم.
یه وقتایی یه چیزایی درست زمانی تموم میشن که اصلا فکرشم نمیکردی. باعث میشن یهو یه خلا درونی عمیق احساس کنی. درست وقتی که فکر فکر میکنی همه چی گل و بلبله و با خیال راحت شل کردی یکم که لذت ببری لااقل از اون بخش زندگیت که سر و سامون داره؛ همه چی خراب میشه. این شرایط یه آدم قوی میطلبه. من اون آدم قوی نیستم!! لااقل الان نیستم. میدونم این روزا تموم میشه. میدونم همه چی دوباره خوب میشه، اینکه احساساتم دارن اذیت میشن دلیل نمیشه که منطقم خاموش باشه.
عمیقا از دور ترین نقطه ی احساسات درونیم، دلتنگی برای طراحی رو حس میکنم! دلم میخواد یه روز کامل بدون هیچ دغدغه و فکر دیگه ای پلی لیست راک های کلاسیک و قدیمی plestify رو پلی کنم و غرق کاغذ، مداد، پاک کن، آبرنگ و احساس رهاییم بشم و چند ساعتی رو زندگی کنم! بدون نگران درس و کنکور و آینده و مهاجرت و دانشگاه باشم! شدیدا احساس میکنم که قراره هیچی نشم!
چند روزی میشه که ساعتای بیکاریم تو وب سایتای کتاب میگردم. کلی کتابای جذاب پیدا کردم که احساس میکنم حتما باید خیلی زود بخونمشون. اینکه کنکور برام وقت اینکارارو نمیذاره یه جمله ی چرته که خودمم میدونم فقط بهونس! من واقعا روزی 6 7 ساعت درس نمیخونم! این زمان خیلی شیرین و خوشبینانه و اغراق آمیزه! من که خودمو نمیتونم گول بزنم. هنوز از خودم راضی نیستم. در واقع اصلا از خودم راضی نیستم. من خیلی خوشگل حرف میزنم، هدفگذاریمم درست و روی قاعده است، خیلیم برای اهدافم ارزش
یه سایت جالب پیدا کردم. پر از پلی لیست های خوب و بدرد بخور. برای موقعیت های مختلف. حیفم اومد تنهایی ازش لذت ببرم. الان یه پلی لیست به اسم (Peaceful Piano) پلی کردم. واقعا خوبه ((: برای دانلود آهنگای با کیفیت خیلی خوب باید اشتراک بخرین. خیلی آهنگای خوبین. یه سری آهنگارو نمیشه جایی پیدا کرد. حلاصه برید و توی دنیای موسیقی چند دقیقه یا حتی چند ساعتی خودتو ول بدین و لذت ببرین. اینم آدرس سایتش (Plestify)
برای حل سردرگمی ها و کاهش گفتگو های ذهنی به نظرم نوشتن بهترین راهه. اینکه هی بشینی با خودت صحبت کنی و هی خودت نتیجه گیری کنی و باز دوباره همه چی بپچه تو هم اصلا کمک کننده نیست. حتی گاهی اوقات میتونه آسیب زننده هم باشه. اینکه آدم سعی کنه مشکلاتش رو خودش حل کنه، تنهایی، توی مغز خودش؛ یه طورایی فقط همه چیو بدتر میکنه. اگر نمیخوام از کسی مشاوره بگیرم لااقل مکتوب کردن افکار میتونه یه ساماندهی نسبی بکنه.

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه لوازم کادویی مهراناز رازیانه دانلود آهنگ جدید - دل آوازموزیک طبرستان اپلیکیشن آرال مووی deltagoonagoon مشاوره کنکورmoshaverinebartar@ سئو کویک